نوشته: اسما حبيب
زمانی که موضوع تضمين آزادیهای فردی در جامعه به ميان میآيد محدوديت قدرت مطلقه حاکمان و تقسيم قدرت ميان مردم و حکومت به عنوان يکی از راهکارهايی مطرح میشود که بر اساس آن مردم به نوعی از آزادیهای سياسی، اجتماعی و مدنی دست میيابند.
اساسا مساله ايجاد پارلمان نيز از همين جا منشا میگيرد و به همين دليل پارلمان را "نهادی ممثل اراده مردم" میدانند.
نصرالله ستانکزی، استاد دانشکده حقوق و علوم سياسی دانشگاه کابل در مورد ماهيت پارلمان در چارچوب دولت میگويد: "پارلمان يک نهاد سياسی و حقوقی در ساختار دولتها است و به طور کل، تجمع نمايندگان مردم در يک مجمع قانون است. اين مجمع به منظور تصويب قوانين، کنترل بر دولت و نظارت بر عملکردهای حکومت ايجاد میشود. پارلمان را در يک جمله میتوان شرکت مردم در قدرت عامه ناميد."
در افغانستان پيش از اينکه قانون در مورد ايجاد پارلمان و تفکيک قوا حکم کند، لويه جرگهها (اجلاس بزرگ مردم) بيشتر نقش کليدی در تاسيس و به وجود آوردن نظامها داشته است.
عارف ببرکزی، معاون وزارت اقوام و قبايل افغانستان از برخی جرگههايی میگويد که در زمانهای مختلف برای اين کشور سرنوشتساز بوده است.
او میگويد: "پس از کشته شدن امير حبيبالله خان در سال ۱۳۰۰ خورشيدی، اولين لويه جرگه در شهر جلالآباد برگزار شد، در اين لويه جرگه نخستين بار مسوده (پيش نويس) قانون اساسی و برخی نظامنامهها به تصويب رسيد. پس از آن در ۱۳۰۳ خورشيدی يعنی سه سال بعد، لويه جرگه اساسی منتخب در ولسوالی پغمان تاسيس شد که ۴۲۸ تن عضو داشت و برخی نظامنامههايی را که قبلا تصويب نشده بود در اين لويه جرگه به تصويب رساندند".
او میافزايد: "بعد از آن در سال ۱۳۰۷ خورشيدی، امير امانالله خان از سفر اروپا به افغانستان بازگشت و لويه جرگه بزرگ با اشتراک يک هزار و يک صد تن را در پغمان برگزار کرد و در اين اجلاس برای اولين بار رنگ پرچم افغانستان تعيين شد."
تفاوت میان لویه جرگه و پارلمان
به باور برخی از افغانها، لويه جرگهها در افغانستان در زمانهای مختلف بیشتر به عنوان يک نهاد موسس کارآيی داشته است تا يک پارلمان.
نصرالله ستانکزی در مورد برخی از تفاوتها ميان نقش لويه جرگهها و پارلمانها در افغانستان میگويد: "لويه جرگه وقتی در قانون اساسی پيش بينی میشود در واقع اشاره به مجلس موسسان است. وجود اين مجلس زمانی مطرح میشود که يک کشور فاقد دولت و قانون باشد، اين مجلس موسسان، دولت و عناصر مربوط به دولت را در چارچوب قانون تقسيم بندی میکند، با وجود اينکه لويه جرگههای افغانستان ويژگيهای تعاملی دارد اما به مجلس موسسان که در اروپا در طول ساليان تمرين شده بود، شباهت دارد."
اولین پارلمان در افغانستان
نخستينبار فکر ايجاد پارلمان که بيشتر از تحولات منطقه و جهان الهام گرفته بود، در زمان شاه امانالله خان در افغانستان طرح شد و پس از آن اولين پارلمان به شيوه معاصر و مروج در جامعه بينالمللی در دوره سلطنت محمدنادر شاه در سال ۱۳۱۱ خورشيدی اساسگذاری شد.
در دوره سلطنت محمدنادر شاه در سال ۱۳۰۸ خورشيدی، مجلس عيان که ۳۸ نفر عضو داشت آغاز به کار کرد و درست سه سال پس از آن، با ايجاد مجلس دوم زير نام "شورای ملی" عملا افغانستان دارای پارلمانی شد که دارای دو مجلس بود.
پارلمانهای افغانستان در ابتدا بيشتر انتصابی بود تا انتخابی. زمانی که ظاهر شاه به قدرت رسيد پارلمانهای افغانستان تا دور يازدهم پارلمانهای انتصابی بودند.
پارلمان "دموکراتیک" و "غیردموکراتیک"
در حال حاضر اکثر کشورهای جهان پارلمانهايی به شکل دو مجلسی و يا يک مجلسی دارند اما تفاوت در نوع اين پارلمان ها، نشاندهنده تاثير و کارآيی آنهاست.
به گفته آقای ستانکزی، کشورهايی که دارای پارلمانهای دموکراتيک هستند، موثريت بيشتر دارند.
او میگويد: "پارلمانها از لحاظ ماهيت دو نوع هستند؛ پارلمانهای دموکراتيک و غير دموکراتيک. پارلمانهای دموکراتيک براساس اراده مردم به طور طبيعی به ميان میآيند و اين پارلمانها بايد انتخابات شفاف داشته باشند. حضور احزاب چشمگير باشد و حضور اقليتها و جامعه مدنی مشاهده شود. اما پارلمانهايی که از سوی حکومتها، دولتها و حلقات معين سياسی از بيرون تنظيم میشود، غير دموکراتيک است و فقط يک عنصر سياسی محسوب میشود."
کارشناسان معتقدند که وجود پارلمانهای سمبليک (نمادين) و غير دموکراتيک در جهان سبب شده است تنها ۵۰ در صد مردم از دموکراسی بهرهمند شوند.
در حاليکه کشورهای مختلف جهان انواع پارلمانها را تجربه میکنند بطور کلی برداشتهای جهانی در مورد پارلمان و نقش آن در روند دموکراسی چگونه است؟
آقای ستانکزی در اين مورد میگويد: "پارلمانهای دموکراتيک و غير دموکراتيک محصول تجربه پارلمانهای جهان است. تجارب خوب پارلمان را میتوان در اروپا بيشتر مشاهده کرد، برخی از کشورهای آسيايی مانند هند، اندونزی، فيليپين و تايلند مثالهای خوب پارلمانها در منطقه را دارند. در اين کشورها کمتر واقع میشود که عدم حضور مردم، احزاب و نامزدهای مستقل در انتخابات باعث نگرانی دولت شود. به طور مثال در يکی از انتخابات پارلمانی در هندوستان فقط ۱۵ درصد از مردم کشمير که واجد شرايط بودند در انتخابات شرکت کردند اما کميسيون تنظيم انتخابات در هندوستان نتايج انتخابات را مشروع ارزيابی کرد."
پارلمان؛ تامین کننده دموکراسی
اما افغانستان تاکنون چگونه پارلمان را تجربه کرده است؟
عارف ببرکزی در اين مورد میگويد: "پارلمانی که از زمان نادر خان آغاز شده بود تا دور يازدهم يکسان ادامه داشت، حکومت مشورتهای خود را از پارلمان میگرفت، مساله بودجه از طريق پارلمان حل میشد، پيشنويس قوانين تصويب میشد... اما در دور دوازدهم فعاليت پارلمان در افغانستان، برای اولينبار در سال ۱۳۴۳، با به وجود آمدن تفکيک قوای سه گانه، يک شورا (مجلس) مقتدر و با صلاحيت ايجاد شد. اکثريت نمايندگان، از مردم اعتدالپسند بودند و اين شورا استقلال کامل و طبيعی خود را داشت، استقلال رای و اظهار بيان داشت، نمايندگان اين شورا نظريات خود را آزادانه اظهار میکردند و قوانينی که به نفع ملت بود تصويب میشد و قوانينی که با منافع ملی سازگار نبود رد میشد. اين شورا صلاحيت داشت که هميشه از حکومت سوال کند و در مقابل، حکومت در برابر شورا مسئوليت داشت و جوابگو بود."
با اين وجود، نقد و نظرها در مورد چگونگی پارلمان افغانستان ناهمگون است اما در يک نگاه عمومی که بسياری بر آن اتفاق نظر دارند، پارلمان به عنوان يکی از اصول مهم برای تحکيم و نهادينه کردن دموکراسی و تامين آزادیهای فردی، امری ضروری پنداشته میشود.
بيشتر مردم بر اين باورند که وجود پارلمان هر چند ضعيف و غير دموکراتيک، نسبت به نبود پارلمان در يک کشور بهتر است.
________________________________________
□ برگرفته از: اسما حبيب، کابل: سايت فارسی بی بی سی
________________________________________
□ پرتو نادری، پيشينۀ پارلمان يا شورای ملی در افغانستان، سايت اينترنتی مجتمع جامعۀ مدنی افغانستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر