۱۳۸۷ شهریور ۲۸, پنجشنبه

پیشینۀ پارلمان در افغانستان

پیشینۀ پارلمان در افغانستان

نوشته: اسما حبيب

زمانی که موضوع تضمين آزادی‏های فردی در جامعه به ميان می‏آيد محدوديت قدرت مطلقه حاکمان و تقسيم قدرت ميان مردم و حکومت به عنوان يکی از راهکارهايی مطرح می‏شود که بر اساس آن مردم به نوعی از آزادی‏های سياسی، اجتماعی و مدنی دست می‏يابند.

اساسا مساله ايجاد پارلمان نيز از همين جا منشا می‏گيرد و به همين دليل پارلمان را "نهادی ممثل اراده مردم" می‏دانند.

نصرالله ستانکزی، استاد دانشکده حقوق و علوم سياسی دانشگاه کابل در مورد ماهيت پارلمان در چارچوب دولت می‏گويد: "پارلمان يک نهاد سياسی و حقوقی در ساختار دولت‏ها است و به طور کل، تجمع نمايندگان مردم در يک مجمع قانون است. اين مجمع به منظور تصويب قوانين، کنترل بر دولت و نظارت بر عملکردهای حکومت ايجاد می‏شود. پارلمان را در يک جمله می‏توان شرکت مردم در قدرت عامه ناميد."

در افغانستان پيش از اينکه قانون در مورد ايجاد پارلمان و تفکيک قوا حکم کند، لويه جرگه‏ها (اجلاس بزرگ مردم) بيشتر نقش کليدی در تاسيس و به وجود آوردن نظام‏ها داشته است.

عارف ببرکزی، معاون وزارت اقوام و قبايل افغانستان از برخی جرگه‏هايی می‏گويد که در زمانهای مختلف برای اين کشور سرنوشت‏ساز بوده است.

او می‏گويد: "پس از کشته شدن امير حبيب‏الله خان در سال ۱۳۰۰ خورشيدی، اولين لويه جرگه در شهر جلال‏آباد برگزار شد، در اين لويه جرگه نخستين بار مسوده (پيش نويس) قانون اساسی و برخی نظامنامه‏ها به تصويب رسيد. پس از آن در ۱۳۰۳ خورشيدی يعنی سه سال بعد، لويه جرگه اساسی منتخب در ولسوالی پغمان تاسيس شد که ۴۲۸ تن عضو داشت و برخی نظامنامه‏هايی را که قبلا تصويب نشده بود در اين لويه جرگه به تصويب رساندند".

او می‏افزايد: "بعد از آن در سال ۱۳۰۷ خورشيدی، امير امان‏الله خان از سفر اروپا به افغانستان بازگشت و لويه جرگه بزرگ با اشتراک يک هزار و يک صد تن را در پغمان برگزار کرد و در اين اجلاس برای اولين بار رنگ پرچم افغانستان تعيين شد."

تفاوت میان لویه جرگه و پارلمان

به باور برخی از افغانها، لويه جرگه‏ها در افغانستان در زمان‏های مختلف بیشتر به عنوان يک نهاد موسس کارآيی داشته است تا يک پارلمان.

نصرالله ستانکزی در مورد برخی از تفاوتها ميان نقش لويه جرگه‏ها و پارلمان‏ها در افغانستان می‏گويد: "لويه جرگه وقتی در قانون اساسی پيش بينی می‏شود در واقع اشاره به مجلس موسسان است. وجود اين مجلس زمانی مطرح می‏شود که يک کشور فاقد دولت و قانون باشد، اين مجلس موسسان، دولت و عناصر مربوط به دولت را در چارچوب قانون تقسيم بندی می‏کند، با وجود اينکه لويه جرگه‏های افغانستان ويژگيهای تعاملی دارد اما به مجلس موسسان که در اروپا در طول ساليان تمرين شده بود، شباهت دارد."

اولین پارلمان در افغانستان

نخستين‏بار فکر ايجاد پارلمان که بيشتر از تحولات منطقه و جهان الهام گرفته بود، در زمان شاه امان‏الله خان در افغانستان طرح شد و پس از آن اولين پارلمان به شيوه معاصر و مروج در جامعه بين‏المللی در دوره سلطنت محمدنادر شاه در سال ۱۳۱۱ خورشيدی اساس‏گذاری شد.

در دوره سلطنت محمدنادر شاه در سال ۱۳۰۸ خورشيدی، مجلس عيان که ۳۸ نفر عضو داشت آغاز به کار کرد و درست سه سال پس از آن، با ايجاد مجلس دوم زير نام "شورای ملی" عملا افغانستان دارای پارلمانی شد که دارای دو مجلس بود.

پارلمانهای افغانستان در ابتدا بيشتر انتصابی بود تا انتخابی. زمانی که ظاهر شاه به قدرت رسيد پارلمانهای افغانستان تا دور يازدهم پارلمانهای انتصابی بودند.

پارلمان "دموکراتیک" و "غیردموکراتیک"

در حال حاضر اکثر کشورهای جهان پارلمانهايی به شکل دو مجلسی و يا يک مجلسی دارند اما تفاوت در نوع اين پارلمان ها، نشان‏دهنده تاثير و کارآيی آنهاست.

به گفته آقای ستانکزی، کشورهايی که دارای پارلمانهای دموکراتيک هستند، موثريت بيشتر دارند.

او می‏گويد: "پارلمانها از لحاظ ماهيت دو نوع هستند؛ پارلمانهای دموکراتيک و غير دموکراتيک. پارلمانهای دموکراتيک براساس اراده مردم به طور طبيعی به ميان می‏آيند و اين پارلمانها بايد انتخابات شفاف داشته باشند. حضور احزاب چشمگير باشد و حضور اقليت‏ها و جامعه مدنی مشاهده شود. اما پارلمانهايی که از سوی حکومت‏ها، دولت‏ها و حلقات معين سياسی از بيرون تنظيم می‏شود، غير دموکراتيک است و فقط يک عنصر سياسی محسوب می‏شود."

کارشناسان معتقدند که وجود پارلمانهای سمبليک (نمادين) و غير دموکراتيک در جهان سبب شده است تنها ۵۰ در صد مردم از دموکراسی بهره‏مند شوند.

در حاليکه کشورهای مختلف جهان انواع پارلمان‏ها را تجربه می‏کنند بطور کلی برداشت‏های جهانی در مورد پارلمان و نقش آن در روند دموکراسی چگونه است؟

آقای ستانکزی در اين مورد می‏گويد: "پارلمانهای دموکراتيک و غير دموکراتيک محصول تجربه پارلمانهای جهان است. تجارب خوب پارلمان را می‏توان در اروپا بيشتر مشاهده کرد، برخی از کشورهای آسيايی مانند هند، اندونزی، فيليپين و تايلند مثالهای خوب پارلمان‏ها در منطقه را دارند. در اين کشورها کمتر واقع می‏شود که عدم حضور مردم، احزاب و نامزدهای مستقل در انتخابات باعث نگرانی دولت شود. به طور مثال در يکی از انتخابات پارلمانی در هندوستان فقط ۱۵ درصد از مردم کشمير که واجد شرايط بودند در انتخابات شرکت کردند اما کميسيون تنظيم انتخابات در هندوستان نتايج انتخابات را مشروع ارزيابی کرد."

پارلمان؛ تامین کننده دموکراسی

اما افغانستان تاکنون چگونه پارلمان را تجربه کرده است؟

عارف ببرکزی در اين مورد می‏گويد: "پارلمانی که از زمان نادر خان آغاز شده بود تا دور يازدهم يکسان ادامه داشت، حکومت مشورتهای خود را از پارلمان می‏گرفت، مساله بودجه از طريق پارلمان حل می‏شد، پيش‏نويس قوانين تصويب می‏شد... اما در دور دوازدهم فعاليت پارلمان در افغانستان، برای اولين‏بار در سال ۱۳۴۳، با به وجود آمدن تفکيک قوای سه گانه، يک شورا (مجلس) مقتدر و با صلاحيت ايجاد شد. اکثريت نمايندگان، از مردم اعتدال‏پسند بودند و اين شورا استقلال کامل و طبيعی خود را داشت، استقلال رای و اظهار بيان داشت، نمايندگان اين شورا نظريات خود را آزادانه اظهار می‏کردند و قوانينی که به نفع ملت بود تصويب می‏شد و قوانينی که با منافع ملی سازگار نبود رد می‏شد. اين شورا صلاحيت داشت که هميشه از حکومت سوال کند و در مقابل، حکومت در برابر شورا مسئوليت داشت و جوابگو بود."

با اين وجود، نقد و نظرها در مورد چگونگی پارلمان افغانستان ناهمگون است اما در يک نگاه عمومی که بسياری بر آن اتفاق نظر دارند، پارلمان به عنوان يکی از اصول مهم برای تحکيم و نهادينه کردن دموکراسی و تامين آزادی‏های فردی، امری ضروری پنداشته می‏شود.

بيشتر مردم بر اين باورند که وجود پارلمان هر چند ضعيف و غير دموکراتيک، نسبت به نبود پارلمان در يک کشور بهتر است.

منبع
________________________________________

برگرفته از: اسما حبيب، کابل: سايت فارسی بی بی سی

جُستارهای وابسته
________________________________________

پرتو نادری، پيشينۀ پارلمان يا شورای ملی در افغانستان، سايت اينترنتی مجتمع جامعۀ مدنی افغانستان

هیچ نظری موجود نیست:

تعداد بازديدکنندگان