۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

اهتمـــام سردار محمد اکبر خان غازی

اهتمـــام سردار محمد اکبر خان غازی

در استرداد یکی از دختران فرنگی به والدینش

شادروان استاد احمد عـلی کـهـزاد
فرستنده: بنیاد فـرهنگی کـهـزاد

در میان عادات خجستۀ ملی ما یکی هم حراست از اسیران جنگ و دیگری از آن برجسته تر حفظ و احترام ناموس است که دود افغانی بدان سخت پابندی دارد و برای اثبات مراتب این صفات پسندیده داستان ها و قصه های زیادی در میان خود ما و بیگانگان موجود است که یکی آنرا اینجا به استناد اسناد مهم تاریخی نقل میکنم:

بعد از اینکه انگلیس ها در پایان دورۀ اول تسلط خود بر افغانستان بتاریخ 6 جنوری 1842 (22 ذیقعده 1257 هجری قمری) کابل را تخلیه کرده و راه جلال آباد پیش گرفتند، دستۀ اسیران انگلیسی چه زن و چه مرد هم در دست مقامات افغانی بود که سردار محمد اکبر خان غازی شخصاُ سرپرستی و حمایت ایشان را در عرض راه کابل – جلال آباد بعهده گرفته بود و چون هنوز دسته ئی از قوای انگلیسی به ریاست جنرال (سیل) خلاف قرار داد، خود را در جلال آباد قایم کرده بود، سردار مجاهد افغانی اسیران دشمن را عوض جلال آباد به لغمان برد و در (تیگری) در قلعه محمد شاه خان موسوم به (قلعه بدیع آباد) ایشان را جای داد و از آنها سرپرستی و خبرگیری میکرد.

سردار محمد اکبر خان به همۀ محبوسان مخصوصاُ طبقۀ زنان و اطفال ایشان بینهایت لطف و الطاف نظر داشت که مورد تصدیق خود نویسندگان فرنگی هم قرارگرفته است.

آنچه قصد سردار افغانی را نسبت به زنان و دختران اسیر دشمن ثابت میسازد، روح افغانی را شاد و قرین مباهات میسازد، موضوع اهتمامی است که در استرداد دختر مستر (اندرسن) یکی از محبوسان فرنگی بخرچ داده است.

(اندرسن) اصلاُ یکی از صاحب منصبان انگلیسی بود که با لشکریان فرنگی در سال 1838 معۀ شاه شجاع از راه سند و بلوچستان وارد قندهار شد و بعد در زمان سلطۀ فرنگی و شاه شجاع رساله ئی مرکب از (500) سوار مخصوص شاه شجاع و بنام اندرسن در کابل تشکیل شد. در تخلیۀ کابل در نزدیکی تنگی خورد کابل در اثر هجوم مجاهدین دختر اندرسن بدست غازیان افتاد و خودش در قطار اسرأ در ذیل حمایت سردار محمد اکبر خان درآمد و در اثر دادخواهی و استدعائی که از سردار مبنی بر تفحص و استرداد دختر خود میکند، سردار محمد اکبر خان نامه ئی به کابل میفرستد و از نایب امین الله خان لوگری که در ین فرصت اختیار دار امور کابل بود، خواهش میکند تا دختر مذکور را بهر نحوی که میشود از تصرف محمد عمر خان ولد میر احمد خان رهانیده به متعلقان او برساند. متن این نامه تاریخی که معرف یکی از سجایای بزرگ ملی ما میباشد، قرار آتی است:

"مکشوف ضمیر محبت تخمیر عالیجاه معلی جایگاه حشمت دستگاه امیر الامرأ العظام مدانقت فرجام عمومی صاحبی ام نایب صاحبی حفظ الله تعالی میدارد که الهی از جمیع عوارضات زمان در امان ملک منان بوده شاد کام باشند.

بعدها مشهود میدارد که در باب دختر (اندرسن) صاحب فرنگی که در درۀ خورد کابل بدست عالیجاه رفیع جایگاه دوستی آگاه محمد عمر خان ولد عالیجاه حشمت دستگاه میر احمد خان افتاده و از آن تاریخ تا حال متعلقان او که در تصرف میباشند، نهایت نا آرامی دارند و قبل از ین هم قلمی شده بود حال هم قلمی میگردد که لازم بل الزم که بهر نحو میدانند همان دختر (اندرسن) را بصیانت آدمان معتبر بزودی روانه نمایند که هر آئینه خوشنما است و اگر نرسد بسیار نالایق و بی مناسب است. الحمد الله خود دانا و هوشیار میباشید. در ین باب بسیار سعی و اهتمام بلیغ بکار برند و از اینطرف خاطر خود را بهر باب جمع داشته احوالات سلامتی خود را با رویداد و کوایفات انطرف قلمی و ارسال دارند و در باب فرستادن دختر (اندرسن) تغافلی و اهمالی نخواهند نمود که از جملۀ لوازمات است. زیاده ایام بکام باد و به رب العباد."

این مکتوب تاریخی یک سند پر افتخاری است که از برق شمشیر مجاهد افغانی به مراتب درخشندگی بیشتر دارد و ثابت میسازد که احترام افغانها به ناموس، حتی ناموس دشمن به کدام اندازه محقق و روشن است.

از روی یادداشت های جنرال (ایر) انگلیسی استنباط میشود که واقعه اسارت دختر مستر (اندرسن) مذکور بتاریخ 8 جنوری 1842 در روز سوم حرکت سپاه انگلیس از کابل در تنگی خورد کابل واقع شده و این خطرناک ترین روزی بود که بر سر سپاه فرنگی آمد و در حالیکه در همان روز سه هزار نفر ایشان تلف شد، اسباب و جبه خانه و حتی زنان و دختران و اطفال خود را رها کردند و در همین روز دختر اندرسن هم بدست غازیان افتاد. سعی سردار محمد اکبر خان در استرداد آن یکی از عالی ترین مظاهر سجایای مردانه سردار مجاهد را واضح میسازد. /10 قوس 1338/

http://www.khawaran.com/

هیچ نظری موجود نیست:

تعداد بازديدکنندگان