۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

هرات از روزنۀ نگاه بابر

هرات از

روزنۀ نگاه بابر

شادروان استاد احـمد عـلی کـهزاد
فـرستـنده: بنیاد فـرهـنگی کـهزاد

(هرات از روزنۀ نگاه بابر) جمله ایست که از خلال کلمات آن یکی از مردان بزرگ و باریک بین و دقیق تاریخ را در یکی از شهرهای بزرگ و مجلل و با شکوه آن عصر یعنی در هرات مشاهده میکنیم. تاریخ نشان میدهد که بابر در سال 910 هجری قمری کابل را از دست (مقیم ارغون) گرفت و در سال 912 در اثر دعوت سلطان حسین میرزا پادشاه سلالۀ تیموری به هرات رفت.

سال های بین 910 و 912 در تاریخ افغانستان از نظر حوادث سیاسی، اجتماعی، عمرانی و فرهنگی اهمیت خاصی دارد و در تاریخ خصوصی دو شهر افغانستان، کابل و هرات بیشتر قابل ملاحظه است زیرا در طی این دو سال یکطرف دورۀ عروج و شکوه دودمان تیموری با ظهور بابر و شیبانی خان و بلاخره وفات پادشاه پیر و سالخورده هرات سلطان حسین میرزا به پایان میرسد و از جانب دیگر با استقرار مرد حادثه جو و آواره ولی تیزبین و با اراده ئی چون ظهیر الدین محمد بابر در کابل دورۀ جدیدی در تاریخ افغانستان آغاز میشود و مرکز ثقل اداری که بیشتر در هرات متمرکز شده بود، به کابل انتقال میکند.

رفتن ظهیر الدین محمد بابر به هرات در سال 912 هجری قمری با سال سی و ششمین سلطنت سلطان حسین میرزا متصادف است و این رفتن هم در اثر دعوتی صورت میگیرد که از طرف شاه هرات بعمل آمد و آنهم داستانی دارد بدین نحو که چون پادشاه تیموری هرات در سال های پیری رسید یک سلسله پیش آمد هائی مترقبه و غیرمترقبه دو نفر از حادثه جویان یکی شیبانی خان ازبک و دیگر ظهیر الدین محمد بابر را که هر دو بین خود نقاضت و دشمنی داشتند وارد حصص شمالی کشور ساخت تا اینکه یکی کابل را گرفت و دیگری رخ بطرف هرات آورد. سلطان حسین برای استمداد از بابر، وی را دعوت به رفتن هرات کرد ولی هنوز مهمان دربار هرات تازه به علاقه کهمرد رسیده بود که خبر وفات سلطان حسین میرزا اشتهار یافت. بابر که عزم مراجعت بکابل داشت چون دید به هرات نزدیک شده به مسافرت خود ادامه داد و در میان جار و جنجال و مخالفت های پسران پادشاه متوفی یعنی بدیع الزمان میرزا و مظفر میرزا که هر دو خود را پادشاه میخواندند، وارد هرات گردید.

اینجا به پیش آمدهای سیاسی کاری نداریم. محض همینقدر متذکر میشویم که بابر از مشاهدۀ اوضاع نفاق انگیز اولاد سلطان حسین میرزا متاثر شده و در مدت 20 روزی که در آنجا ماند به رهنمائی های یوسف علی کوکلتاش از آثار عمرانی و مقامات متبرکه و آثار شگفت انگیز بزرگترین شهرهای خراسان و پایتخت باشکوه تیموریان دیدن نمود. چشم دید بابر در سال 912 هجری در هرات که شرح مفصل آن را خود در تزک خود نقل کرده است، اهمیت بسیاری دارد زیرا نوشته های آن در موقعی که دورۀ عظمت تیموریان به پایان رسیده ولی آثار باشکوه عمرانی و هنری آن دوره هنوز پابرجا باقی است، بی نهایت قیمتدار است.

بابر از شخص شخیص سلطان حسین میرزا و از مساعی او و سایر شاهان تیموری و نوابغ رجال آن عهد و آن سامان بخصوص از کفایت و درایت وزیر علم پرور آن دوره، امیر علی شیر نوائی، بسیار تقدیر میکند و دورۀ تیموریان و مخصوصاُ عصر و زمان سلطان حسین میرزا را (زمانی عجیب) میخواند. بابر در 20 روز اقامت خود در هرات هر روز قسمتی از مقامات متبرکه و آثار عمرانی را مشاهده میکرد و تا جائی که از نوشته های خود او معلوم میشود نقاط مختلفی مثل: باغ نو – باغچه علی شیر – باغ سفید – طربخانه – باغ جهان آرا – گازرگاه – تخت آستانه – باغ نظرگاه – خیابان گازرگاه – تخت سفر – تخت حاجی بیگ – آرامگاه مولانا عبدالرحمن جامی – آرامگاه شیخ بهأ الدین – مزار شیخ زین الدین – غازگاه مختار – حوض ماهیان – آرامگاه امام فخر الدین رازی – باغ خیابان – مدرسۀ گوهرشاد – مقبرۀ گوهرشاد – مسجد جامع – باغ زاغان – باغ زبیده – آق سرای – پل مالان – خواجه طاق – مقوی خانه – دوازده برج – حوض کلان – عمارات شمال جهان آرا – چار سوق – مدرسه شیخ الاسلام – مسجد جامع ملکان – بازار ملک – دروازه های قلعۀ هرات – مدرسه بدیع الزمان – کنار جوی انجیل – مقبرۀ قدسه_ مسجد قدسه – مدرسه خانقاه خلاصه و اخلاقیه – حمام و دارالشفا، صفائیه و شفائیه و بسیار جاهای دیگر را دیدن نمود.

قراریکه بابر خود به ملاحظه میرساند در عصر تیموریان (هر کس بهر کاری که مشغول بود همت و غرض او آن بود تا آن کار را به کمال برساند.) در واقع روح تمام کارهای نفیس و شگفت انگیز عمرانی و عامل اصلی تمام موفقیت های بینظیر اهل علم و هنر دورۀ تیموری را در همین جملۀ بابر میتوان یافت زیرا تا کسی به کمال کار و پیشۀ خود علاقه نداشته باشد، بعبارت دیگر تا عاشق پیشه خود نباشد، کار مربوطۀ خود را به پایه اکمال رسانیده نمیتواند. بابر بعد از ملاحظه کاخ ها و کوشک ها و مسجد ها و حوض ها و مظاهر هنرنمائی بدیع هنرمندان آن دوره به این صراحت رسید که اهل هنر این زمان و هر کسی بهرکاری که مشغول بود غایه او به کمال رسانیدن آن کار بود.

کاخ ها و باغ ها، مساجد و مدرسه ها و زیارتگاه هائی که بابر در هرات دیده و اسم برده از نظر فن معماری و شگفتی های هنر معرف روح رونیسانس صنایع مستظرقه عصر تیموریان هرات بود و قراریکه دانشمندان غربی علی العموم مینویسند شهزادگان و شاهان و رجال بزرگ دورۀ تیموریان به مراتب از شاهزادگان و امنای معاصر خودشان در فرانسه و ایتالیا در حمایت و تشویق اهل هنر صرف مساعی میکردند.

مسافرت بابر به هرات و اقامت 20 روزه او در این شهر بزرگ تاریخی و یادداشت های سودمندی که مبنی بر نظرات و دیدنی های خود در آنجا نوشته بحیث چشم دید و شهادت پادشاه بزرگ و مدققی بر اعمال و کارروائی های یک سلاله سلطنتی دیگر اهمیت بسیار دارد. از دریچۀ نگاه او هرات بزرگ به مراتب بزرگتر و مجللتر و باشکوه تر معلوم میشود و در میان آن همه آثار با عظمت، جنگ و نفاق و خود خواهی های پسران سلطان حسین میرزا بر سر تخت و تاج پدر و دسته بندی های آنها شاهدی بارز بر سقوط یک دورۀ بزرگ است.

/ 13 میزان 1337/

http://www.khawaran.com/

هیچ نظری موجود نیست:

تعداد بازديدکنندگان