۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

گارد سلطنتی غزنویان

گارد سلطنتی غزنویان

شادروان استاد احـمد عـلی کـهـزاد
فـرستنده: بنیاد فـرهـنگی کـهـزاد

امروز همه جا در تمام کشورهای شرق و غرب بدون تفریق نوعیت زمامداری روئسای شاهی و جمهوری همه (گارد) دارند که بنا بر عرف و سلیقه نام، طرز لباس و اسلحه آنها مختلف است. در شرق علی العموم که رژیم های سلطنتی سوابق چندین هزار ساله دارد، موضوع (گارد) سلطنتی هم دارای سوابقی است بسیار قدیم و در دورۀ هخامنشی، موریا، هان ها، سامی ها، کوشانی ها همه جا در ایران و هند و چین و خراسان و افغانستان قدیم به گارد یا دسته محافظ شاهی بر میخوریم.

روی همین سوابق دیرینه سلاطین غزنوی هم از خود دسته های محافظ سلطنتی داشتند. دو تن از سلطان های بزرگ غزنه یمین الدوله محمود و شهاب الدوله مسعود اول پسرش دارای گارد مجلل و با طنطنه ئی بودند که در مأخذ تاریخی و ادبی از آن به تکرار ذکر شده و تعداد و نوعیت لباس و کلاه و سلاح آنها بر ما پوشیده نیست. بعد از کاوش های باستان شناسی لشکرگاه تصاویر رنگه بزرگ آنها هم بدست آمده که یکی از غنایم بسیار قیمت دار تاریخی بشمار میرود.

واضح است که وظیفه اساسی گارد سلطنتی محافظت شخص سلطان و پادشاه بوده و همین وظیفه ایجاب میکرد تا از نظر تشریفات دسته های گارد مذکور در سفر و حضر در مجاورت و ماحول قریب و در حضور شخص پادشاه یا سلطان حاضر باشند و چون به شخص سلطان یا پادشاه مربوط بودند منحیث لباس و اسلحه از تمام افراد سپاه زیباتر و مجلل تر بودند و تمام عظمت و شکوه دربار از چهره و لباس و اسلحه ایشان هویدا بود.

شبهه ئی نیست که نظر به تحولات اوضاع تشریفاتی گاهی دسته های رساله و پیاده شاهی و گاهی هم محض دسته های تشریفاتی در کشور ما و در بسا کشور های دیگر قایم مقام (گارد سلطنتی) شده ولی وظیفه ئی که امروز این دسته های تشریفاتی انجام میدهند در سابق و منجمله در عصر غزنویان به عهده همان گارد سلطنتی بود که به نام غلامان سرائی خوبتر شهرت داشتند.

در دورۀ غزنویان و مخصوص در دورۀ سلطنت محمود و مسعود اول که شهات متون تاریخی را در دست داریم (گارد سلطنتی) یا (گارد سلطانی) به صفت (غلامان سرای سلطانی) یاد میشد و افراد آن طبعاُ (غلام) به معنی مجرد کلمه نبود بلکه افراد سپاهی بسیار مجلل و مقرب به دربار بشمار میرفتند.

از روی مأخذ تاریخی که اینجا من باب مثال از تاریخ مسعودی و مولف بزرگ آن استاد بیهقی و از طبقات ناصری، نویسنده آن منهاج السراج جوزجانی ذکری خواهیم کرد، واضح معلوم میشود که محمود و مسعود اول غزنوی گارد بزرگی داشتند که تعداد عمومی آن به چهار هزار تن میرسید. این چهار هزار تن به دسته دو هزار نفری تقسیم شده بود که از نظر لباس و شکل کلاه و وزن کمربند و مخصوصاُ نوعیت فلز عمود که از یک دسته زرین و از دستۀ دیگر سیمین بود، با هم فرق داشتند ولی همۀ چهار هزار تن به دیبای قشنگ شوشتری که در آن وقت ها حیلی معروفیت داشت، ملبس بودند.

از منابع تاریخی واضح برمیآید که از ین چهار هزار نفر سه صد تن آن که به گمان غالب زرین عمودان بودند، دسته خاص تری را تشکیل میدادند که در سفر و حضر و مخصوصاُ در روزهای دربار به شخص سلطان نزدیک تر بودند و در میان این دسته خاص 50 یا 60 تن دیگر دسته ئی بود که آنرا میتوان اخص الخاص خواند و آنها به مراتب نزدیکتر به شخص سلطان می ایستادند و بگمان غالب در مدخل کوشک های سلطنتی و حتی در داخل تالار های دربار وظیفه پهره داری به ایشان موکل میشد.

استاد بیهقی در یکی از موارد در سال 423 هجری قمری در موقعی که از باریابی ایلچی خلیفه عباسی القائم بالله در کوشک، در عبد الاعلی، در سرای دیلیمیان در بلخ بحضور سلطان محمود بحث میکند، در باب غلامان سرای سلطانی مینویسد: « ... چهار هزار غلام سرائی در دو طرف سرای امارت، چند دسته بایستادند، دو هزار با کلاه دو شاخ و کمرهای گران ده معالیق، با هر غلامی عمودی سیمین و دو هزار با کلاه های چهارپر بودند و کیش و کمر و شمشیر و شقا و نیم لنگ بر میان بسته و هر غلامی کمانی و سه چوبۀ تیر بر دست و همگان با قباهای دیبای شوشتری بودند و غلامی سیصد از خاصگان با رسته های صفه نزدیک امیر بایستادند با جامهای فاخر تر و کلاهای دوشاخ و کمرهای زر و عمود زرین و چند تن آن بودند با کمرهای مرصع بجواهر و سپری پنجاه و شصت بدر براشتند در میان سرای دیلیمیان ...»

قاضی منهاج السراج جوزجانی راجع به گارد سلطنتی سلطان محمود مطالبی دارد به این مضمون که عین گفتار بیهقی را تأید میکند:« حق تعالی این پادشاه را کرامات و علامات بسیار داده بود و از الت و عدت و تجمل آنچه او را بود بعد از و هیچ پادشاه را جمع نشد و دو هزار و پانصد پیل بود بر درگاه او و چهار هزار غلام ترک و شاق که در روز بار بر میمنه و میسرۀ تخت بایستادندی دو هزار غلام با کلاه چهارپر و با گرزهای زرین بر راستأ او بود و دو هزار غلام با کلاه دوپر با گرزهای سیمین بر چپها ایستادندی.» / 2 جوزا 1337/

http://www.khawaran.com

هیچ نظری موجود نیست:

تعداد بازديدکنندگان